از دلتنگیهای ما…
کسانی را داریم که نه استاد خوبی هستند و نه آدم خوبی
تکلیف آنها که مشخص است
کسانی هم هستند که استاد خوبی نیستند؛ اما آدم خوبی هستند
دوستشان داریم
استادان خوبی که آدم خوبی نیستند را هم که همه حتماً چند نمونه میشناسیم!
اما از من بشنوید که سخت است از دستهی چهارم باشی
هم استاد خوبی باشی و هم آدم خوبی!
به زعم من، یک دلیلش این است که استاد خوب با دقت سؤال طرح میکند و صحیح میکند و پروژه میدهد و … یعنی دائم در معرض قضاوت کردن بقیه است. اینکه بتوانی این قضاوت را در چارچوب همان کلاس و نمره نگهداری و خارج از آن آدمها را قضاوت نکنی و با همه مهربان باشی و دوستشان بداری و اجازه بدهی دوستت بدارند و …
قبول کنید سخت است!
استاد عزیزم شادروان دکتر سیدمحمد حسین قوامنیا چنین آدمی بود. به اذعان همکاران و شاگردانش. شاید خیلی از همنسلیهای من به عشق اینکه جا پای او بگذراند شغل معلمی را انتخاب کردند.
تیرماه هر سال، داغ فراق این استاد دوستداشتنی و مظهر صفا و آرامش و صمیمیت برایم تازه میشود. به صلوات و قرائت فاتحهای روحش را شاد کنیم که سخت به انسانیت او بدهکاریم.
پ.ن: عکس بالا یادبود کنفرانس کامپیوتر سال ۷۹ است. حاضران این عکس جملگی غایبند! نفر بالا سمت راست دوست ازدسترفتهام سید علی شهابی است که گلچین روزگار خوشسلیقگیش را سر او به رخ کشید و ۱ فروردین ۹۴ بهدلیل عارضهی قلبی رخ در نقاب خاک کشید.
دو نفر کناری علی صادقی و احسان خویشاردستانی هستند که اولی در کانادا و دومی در آمریکا رحل اقامت افکندهاند.
خانمها از راست سیما سلطانی و مستوره حسننژاد (کانادا)، فاطمه حسنی (آلمان) و بهاره رحمانیان (استرالیا) هستند.
یاد همگیشان به خیر….
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!